فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

مهدى غلاميان – خواب و بيدارى

بيدار شدم ولى دلم خوابيده
انگار كه روياى تو را مى ديده
از خنده ى خود زمان بيدار شدن
آگاه شدم كه با تو مى خنديده
گويى كه دل شكسته ى من امروز
در خواب خود از روى تو گل مى چيده
آخر دل تو بس كه از آن دور شده
ابرى شده و درون خود باريده
امروز ولى پر از ترنم شده باز
انگار كه لب به صورتت سائيده
چشمان تو را ديده ولى حس كرده
خورشيد به روى صورتش تابيده
بيچاره دو دستان تو را آورده
دور تن خود شبيه گل پيچيده
خوابيده و بيدار نبايد بشود
انگار كه از نبودنت ترسيده
جان داده كنار قلب بى احساست
با خنده ى تلخى كه به لب خشكيده
#مهدى_غلاميان

شاعر مهدى غلاميان

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو