قد من كوتاه و تو بالا بلندي عشق من
مى شود گاهى براي بوسه خود را تا كنى
مى شود چشمك ببينم در نگاهت نازنين
يا كمى حتى دو چشم نرگست را وا كنى
يا كه شهدى از لبانت را به كام من دهى
با نگاه آخرت قلب مرا شيدا كنى
شايد اينجا هم بيايى تا خودت را يكدفعه
در بغل اندازى و اين خسته را رسوا كنى
بايد ايندفعه بيايم در سر راهت گلم
تا مرا مهمان آغوش و قد رعنا كنى
با همه شوقم به تو از قلب من پر ميكشى
بى تفاوت خاطراتم را تو حاشا مى كنى
ميزنى چاقوى بى مهرى به قلب خسته و
مى نشينى مردن من را تماشا مى كنى!
بى تو مرگ قلب من نزديك شد جانم بيا
تا شبى ديگر مرا مهمان اين دنيا كنى
#مهدى_غلاميان
مى شود گاهى براي بوسه خود را تا كنى
مى شود چشمك ببينم در نگاهت نازنين
يا كمى حتى دو چشم نرگست را وا كنى
يا كه شهدى از لبانت را به كام من دهى
با نگاه آخرت قلب مرا شيدا كنى
شايد اينجا هم بيايى تا خودت را يكدفعه
در بغل اندازى و اين خسته را رسوا كنى
بايد ايندفعه بيايم در سر راهت گلم
تا مرا مهمان آغوش و قد رعنا كنى
با همه شوقم به تو از قلب من پر ميكشى
بى تفاوت خاطراتم را تو حاشا مى كنى
ميزنى چاقوى بى مهرى به قلب خسته و
مى نشينى مردن من را تماشا مى كنى!
بى تو مرگ قلب من نزديك شد جانم بيا
تا شبى ديگر مرا مهمان اين دنيا كنى
#مهدى_غلاميان
شاعر مهدى غلاميان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو