اگر چه گاهی از سوی تو استقبال می گردد
ولی حقّ من از لب های تو پامال می گردد
ولی حقّ من از لب های تو پامال می گردد
درونم بغض ها دارم ولی هنگام دیدارت
تمامِ حرف ها در سینه ی من چال می گردد
نه تنها من که حتّی شیخ هم با دیدن رویت
زبانِ روزه باشد، تا سحر شوّال می گردد
تو را آنقدْر میخواهم که وقتی پیشِ من هستی
تمامِ واژه ها بر وزنِ استفعال می گردد
کفِ دستِ من از پیشانیِ مؤمن چه کم دارد؟
که می بیند مرا هر پیرزن ، رمّال می گردد!
چنان از روزگارِ تیره ی من بخت برگشته
که دشمن نیز از بختِ بدَم خوشحال می گردد
تو باید مالِ من باشی ولیکن سخت میترسم
از آن روزی که حقّ النّاس، بیت المال می گردد
خودت هم خوب میدانی که من آدم نخواهم شد
چرا که سیبِ من برعکسِ حوّا کال می گردد!
خجالت می کشم گاهی بگویم دوستت دارم
تو را وقتی که می بینم زبانم لال می گردد!!
#مهدی_خداپرست
شاعر مهدى خداپرست
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو