فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

من از قبيله شبم ولي تو روشني تبار (نرگس ایمانیان)

نرگس ایمانیان

من از قبيله شبم ولي تو روشني تبار

ببين چه ساده روز را نشسته‌ام به انتظار

چه فصل سرد و ساكتي پناه بر تو اي برزگ!

چرا نمي‌رسم به تو چرا نمي‌شود بهار

غمت به روي شانه‌ام دوباره گريه مي‌كند

بيا و تسليت بگو به شانه‌هاي سوگوار

از اين سكوت خسته‌ام، صدا بزن دل مرا

و مرهمي به روي زخمهاي كهنه‌ام گذار

به آسمان نمي‌رسم به حجم سبز خانه‌ات

دلم به انتظار تو، تو بر ستاره‌ها سوار