با خلقت تو معجزه ها کامل شد
کشتی دلم به سمت تو مایل شد
دریای دلم بوسه به پاهای تو زد
درگیر تمنای تو این ساحل شد
فالوده ی شیرین لبِ شیرازی من
خوش کامی ام از قند لبت حاصل شد
لا حول و لا قوة الا بالله
با شیوه ی رقصیدن تو نازل شد
وقتی که دلم دید تو را یک لحظه
از درد و تب و غصه و غم غافل شد
مشغول دعا بودم و لبخند زدی
با خنده ی تو نماز من باطل شد
یک بوسه زدی و ریشه در جانم زد
مجنون صفتی قلب مرا شامل شد
دیوانه ترین بودم و با چشمک تو
این شاعر شبگرد عجب عاقل شد
یک تار ز موهای تو بر رویم خورد
یک گل به تنم شکفت و نامش دل شد
شاعر مقصود دهمیری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو