توبه کردم ز گناهی که در آن یاد تو نیست
محکمه ای که نشانی ز عدل و داد تو نیست
من سزاوار ملامت شده ام؛ وای بر تو
که تو نیز بیداد کردی ولی فریاد تو نیست
دل شکستی و ندیدی که ویرانه شدم
بی وفایی و دعا؛ این دو متضاد تو نیست
به جنون میکشی فرهاد خودت را؛ یارا
دگر این عاشق و مجنون تو، فرهاد تو نیست
توبه اهل قیامت گرچه در لطف خداست
توبه کردم ز گناهی که در آن یاد تو نیست
محکمه ای که نشانی ز عدل و داد تو نیست
من سزاوار ملامت شده ام؛ وای بر تو
که تو نیز بیداد کردی ولی فریاد تو نیست
دل شکستی و ندیدی که ویرانه شدم
بی وفایی و دعا؛ این دو متضاد تو نیست
به جنون میکشی فرهاد خودت را؛ یارا
دگر این عاشق و مجنون تو، فرهاد تو نیست
توبه اهل قیامت گرچه در لطف خداست
توبه کردم ز گناهی که در آن یاد تو نیست
شاعر مشهود گودرزی نژاد
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو