پوران محتشم
مست لبهای تو هستم که مرا لبریزی
به رگم تازه تر از صبح،غزل می ریزی
تب لبهای تو تند است شبیه فلفل
فلفلی سرختر از تاب و تب پاییزی
هر کجا می روی انگار نداری باکی
که از این سلسله ی درد نمی پرهیزی
مولوی می چکد از سطر غزلها تا تو
ماه شبهای پریشان شده ی تبریزی
من زنم مثل پری تو ملک درگاهی
که در این خلقت یک دست ، شگفت انگیزی
من شدم همدم تنهایی تو اما تو
ساکت و سرد تر از قهوه ی روی میزی
پوران محتشم (پرنیان)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران