فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 11 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

مسافربوسه هایم نم کشیده!

کریم لقمانی سروستانی

مسافرکوله بارت بسته ای چون وقت رفتن شد؟!
صدای گامهای تو
مراتا انتهای بی کسی همراه میسازد!
سرودکوچ تنهائی برایم شکل میگیرد
وآذین میکنم ، دل رابااندوه
مسافربوسه هایم نم کشیده !
زیرِسیلابِ دوچشمانم
وهرلحظه روی گونه هایم چنگ اندازد
دلم ازباوررفتن گرفته !
وداع چون، قصه ی تلخ است !
ندانستم که هرآغاز، پایانی دگردارد!
چگونه باقلم درشعربی روحم دوباره شادی افروزم؟
مسافرعطر گیسویت
جاخوش کرده درویرانی حالم !
وهرلحظه بیادتومرابی خودکندازخود
مسافروقت رفتن شد ولی غارت مکن دل را
که بی دل درستیزم با سکوت تلخ تنهایی
اما می نشینم باطنین گنگ بربام پریشانی
انتظارم درخیالِ خود، برگردی
یکباردگرگرمی دهی آغوش بی تابم!
s@rv
ویاردارم امشب
غمهایم
نه ماهه شدند!

بخش شعر نیمایی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران