نفرین به هر چه فال و تفأل…دلم شکست!
بیزارم از غرور و تحمّل…دلم شکست !
بیزارم از غرور و تحمّل…دلم شکست !
در دشت طاقتم گل حسرت جوانه زد
از انطباق صبر و تزلزل... دلم شکست !
یک ذرّه آن طرف تر از این درّه خانه را ،
دیدم نشد به آن بزنم پل… دلم شکست!
سالی که می گذشت پر از غصّه بود و من
در لحظه های سخت تحوّل .. دلم شکست!
گفت از عذاب اگر گذری پخته می شوی ،
من یک قدم به فصل تکامل…دلم شکست!
با اینکه اعتقاد ندارم به هیچ کس …
قدری بخوان دعای توسّل…دلم شکست!
#مریم_صفری
شاعر مریم صفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو