عشق آمد و به سينه نشست و گذر نکرد
حتی برای آمدنش هم خبر نکرد
حتی برای آمدنش هم خبر نکرد
كاري كه عشق با دل مانند شیشه کرد
با شاخه های خشک درختان تبر نکرد
با شعله های سرکش و سرخش چه کرده بود
پروانه را، که مُرد و از آتش حذر نکرد
از زخم خارِ تن گل با باغبان مگو
باران فقط که باغ تو را بارور نکرد
شب بو چكانده عطر خودش را به جان شب
شب را به شوق بوسه شبنم هدر نکرد
“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق”
باید بمیرد آنکه در این ره خطر نکرد
#مریم_جعفری
تضمين #حافظ
شاعر مریم جعفری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو