«مرگ مولف»
“شکست” را برای گریه با زنان بگذار !
که زمان از “پیروزی” آبستن می شود.
وقتی که نیستی عکس هایت پیش از تو مرده اند!
مرده !
عطش دست هایت را با عطر گیسوان آفتاب آشنا کن :
همدلی از همزبانی آغاز می شود !
…. غروب که شد:
“عشق” در این سوی نگاهم می ماند
و” عاشق”در آن سوی نگا ه ها می میرد !
اینک از لای دو انگشتت رد شو
شلیک کن !
پیروزی در آن سوی این تنگه است
اگرچه “خودت” را نشانه رفته ای ….!!
**
سیدعلی اصغرموسوی
قم- ۲۳ بهمن ۱۳۹۱