فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

مرتضی جوهری پیر – راه سراب

اسمان ابری من هم یه روز آفتاب دارد
سوال هزارساله من هم روزی جواب دارد

دلیلم باش قبل انکه گم بشم در تاریکیا
مهربانی کن دردهامو دل منم ثواب دارد

در پس کوچه های خیالم تنها قدم میزنم
روزگاریست راه دل من راه سراب دارد

خواستم بهت بگم بی هوا سرد شد تنم
انگار باز این زبان الکنم حال خراب دارد

مهر شیرین،نگاهت پا جای خوابم گذاشت
از روز اول دلم به دیدنت تب و تاب دارد

نقشها بازی کردم خودمو تو دلت جا کنم
انگار رویای دیرین من نقش برآب دارد

گله کردم پیش خدا تا جوابم را او بگیرد
زیرا عشق بی بدیل را او بی حساب دارد

شاعر مرتضی جوهری پیر

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو