فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

مرتضی احمدی – هنگامه

هنگامه ی قهرت نکند دل چو مدارا

ناز از تب خالت برود تا به بخارا

از موی بلوندی که تو داری نتوان گفت

زیبایی تو شاد کند دل به عزارا

در سطح که تعیین کنند حال,غریبان

هم سطح منی حتی نباشم اگه دارا

گرمای نگاهت که بزد تیر به سینه

باز از غم دردش برود تب همه بالا

اسباب کشیدی شده جسمت همه خسته

اسباب بچیدم ته دل، عشق تو یارا

هنگامه ی دیدار ، تو جانم بربودی

هنگامه من جان نستان با دل خارا

م.

شاعر مرتضی احمدی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو