به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شاعر به نقل از (ایبنا) در اصفهان، یازدهمین جلسه از سلسله نشستهای «واژه در ضیافت اندیشه» در کتابخانه عمومی الغدیر به پاسداشت مقام ادبی حسین منزوی از شاعران معاصر اختصاص یافت.
در ابتدای این نشست، ابراهیم اسماعیلی اراضی، شاعر و نویسنده و از همراهان نزدیک حسین منزوی درباره شعر و اندیشه او گفت: با اینکه خودم دوست داشتم که موضوع خاصی را ارائه کنم اما بنا به موضوع این برنامه، سعی میکنم درباره زیست و اندیشه های منزوی سخن بگویم. حسین منزوی اساساً خیلی علاقهای نداشت که در دسته خاصی شناخته شود که این موضوع به خانواده و تربیت او باز میگردد.
وی ادامه داد: حسین منزوی اگر چه از خانواده برخورداری نبود اما خانوادهاش اهل علم بودند و پدرش معلم و شاعر بود. درباره تجربه زیسته حسین منزوی باید اشاره کنم که او در چند روستا زندگی کرده که پدرش آنجا معلم بوده به همین دلیل ارتباط او با طبیعت بسیار مهم است. نسبت او با طبیعت با جزئیات برقرار است. در کتاب «از عشق تا عشق» آمده است که مثلاً در جایی درباره گیاه بومادران و مواجهه او با آن و درباره جزئیات آن در کتاب منعکس شده است.
اسماعیلی در ادامه افزود: مناسبات پدر بزرگ منزوی با مردم بسیار پر رنگ بوده و این پیوند منزوی تا آخرین روزها با مردم بسیار با اهمیت است. نمیتوان گفت که دنیای رنگارنگی که در قصههای مادرش بود یا دفترچه چرمی پدرش که در آن شعر مینوشت، کدام برای شکل گیری شخصیت منزوی پر اهمیت تر بوده است. اما مادرش بسیار قصه میگفت.
حسین منزوی خود نیز بسیار خوب قصه میگفت و قصهگوی بسیار متبحری بود و در همان عوالم احساس میشد که او چگونه از قصههای مادر بهره برده است.
وی در ادامه گفت: منزوی یگانگی عجیبی با مادرش داشت و ارتباط بسیار زیادی با کتاب و مجله داشت و همین ارتباط، بعدها نیز او را با مجلههای مختلف آشنا کرد. تربیت این چنینی بسیار مهم است.
یکی از شخصیتهای تاثیرگذار بر منزوی معلمی است به نام مقصودی در زنجان که زمینه آشنایی منزوی با شعر شاعران و بخصوص ارتباط با شاهنامه را فراهم میکند که این جلسات شاهنامه ۱۳ سال به طول می انجامد.
اسماعیلی با اشاره به برخی از خاطرات ثبت شده در کتاب «از عشق تا عشق» چند خظی از صفحه ۷۱ کتاب را مرور و نقش تربیتی پدر را بازگو کرد و ادامه داد: وقتی میخواهیم به اندیشه منزوی اشاره کنیم باید ببینیم که آیا حسین منزوی همان حسین منزوی است که ما میپسندیم یا حسین منزوی، حسین منزوی است که بوده است. چیزی که من میدانم و یک سری تجربیات را از سر گذراندهام این است که حسین منزوی از سال ۸۳ تبدیل به متن میشود و توسط دیگران در دسته بندیها قرار گرفت امابرای شناخت منزوی باید همه منزوی را خواند و همه منزوی را شناخت.
وی در ادامه افزود: منزوی هستی شناسیِ بسیار نظاممندی دارد و در بین شاعران معاصر تعداد اندکی از چنین نظام اندیشمندی برخوردار هستند. منزوی در واقع هستی شناسیاش عشق است. حتی در منظومه «صفرخان» نیز منزوی با عشق سروکار دارد اگرچه با یک نفر سخن میگوید، شاعر در حقیقت با مردم سخن میگوید. این نگاه مبتنی بر عشق لحظه ای در منزوی تعطیل نیست. شعر سوگ سرودهای که منزوی برای برادرش سروده شعر بسیار مهمی است که اسم آن «سومین» است که کمتر به آن توجه شده است:
به سراغت می آیم
و نامت را با ناخن بر درختی می کَنم
که ریشه هایش را در سومین ساعت در سومین روز از…
همان طور که می بینید حتی در همین سوگ سرود یعنی در سخت ترین لحظات زیستش نگران خود یا نگران برادرش نیست بلکه نگران عشق است. نکته ناگفته درباره منزوی بسیار است که در حد مقدور نکاتی بیان شد. در پایان باید بر این نکته تاکید کنم که حسین منزوی را باید از دریچه چشمان حسین منزوی بشناسیم.
در این نشست حمید رضا وطنخواه، سید رسول معرک نژاد، اصغر ابراهیمی وینیجه، حداد، رضا جلالی، جواد احمدی، یالوردی و خانم قاسمی از شاعران معاصر شعر خواندند.
منبع : ایبنا