تا که قسمت نشود طرح لبت را بکشم
این محال است که دست از لب دریا بکشم
این محال است که دست از لب دریا بکشم
دل اگر گفت رهایش کن و بگذر از او
دست از قلبم و این خواهش بیجا بکشم
از میان من و تو فاصله را بردارم
روی آب و بغل صخره دوتا ما بکشم
لحظه ای را که در آغوش منی دریابم
خط باطل روی دیروزم و فردا بکشم
چشم در راه تو ام ای همه آرامش من
تا که میبینم ودل می تپد و تا بکشم
دل به دریا بزن و تنگ در آغوشم کش
تا که دست از همه ی چون و چرا ها بکشم
مد دریا ست بگو جذر که شد قلب تو را
روی دلشوره ی ساحل نکشم یا بکشم
#محمد_مهدی_سلیمان
شاعر محمد مهدی سلیمان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو