فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

محمد مهدی جزینی – در ایستگاه غم، قطارت را

در ایستگاه غم، قطارت را که می بینم
بر روی دوشت کوله بارت را که می بینم

با بغض می پرسم “چرا؟” هرچند می فهمم
تا خنده های گریه دارت را که می بینم

من شیشه را با نیت موی تو می بوسم
از پشت آن، تا آبشارت را که می بینم

باشد، تو را نه؛ باز هم هر روز در ذهنم
این خاطرات بی شمارت را “که” می بینم

بوق قطار آمد، برو، تاب و توانم رفت
وقتی نگاه شرمسارت را که می بینم

سهم منِ دلتنگ و تنها عاقبت این است
با گریه ام، تصویر تارت را که می بینم

شاعر محمد مهدی جزینی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو