تو اگر دل بِکنی یا نَکنی مختاری
چون به این سنگدلی عادت مزمن داری
چون به این سنگدلی عادت مزمن داری
سخت در پای ستم مانده ای و میدانم
عاقبت میکشی ام از سر جانبداری
به کجا محکمه ی عدل خدا هست چنین
که کسی چون تو چنین دم زند از دینداری
دوستت دارم و در پیش خودم میماند
دوستم هیچ نداری و نمی پنداری
کاش آن روز رسد تا که تو حتی در خواب
تن این خسته در آغوش خودت بِفشاری
تو نمیدانی و یک شهر ولی میداند
آرزو بر دلِ این،”عقده یِ ناهمواری”
شاعر محمد لالوی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو