گفته بودی ز چه رو چشم و دلت اینهمه دنبال من است
زیر و بالا شدن موی تو خود،علت عاشق شدن است
زیر و بالا شدن موی تو خود،علت عاشق شدن است
قِدمَت چشم تو و نازِ نگاهت اگر این نیست بگو
طاق بستان نه به اندازه چنین اینهمه اینجا کهن است
هرچه کوشید دلم هیچ نشد وصف کند ذره تو را
صحبت از عشق تو بیش از همه اینها سخن است
از تو صورت گرِ عیار فقط جامِ می و باده کشید
باده را طعمِ لب و جام ز وصف دهن است
لب تو کشور آزاده که در دوره مشروطه شکست
لب من حاکمِ دلخون که فقط حیف به دور از وطن است
شاعر محمد لالوی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو