بتا مي سوزم از عشقت شدم غرق نياز امشب
فداي چشم بيمارت كمي با ما بساز امشب
بدين دنياي غرق شادي و ماتم چه سود از غم؟
بيا با ما به شادي در ركاب چنگ و ساز امشب
به (مِي) رنگين كن آن لب هاي غرق خون و آتش را
كه با پاي خود آمد صيد ، در چنگال باز امشب
طراوت مي دهد جان را نسيم عطرگيسويت
تو هم با جام لب هايت ، فقيري را نواز امشب
شكستم در هواي تو ببار اي آسمان عشق
كه در جسمم نميگنجد نشيبي را فراز امشب
فداي چشم بيمارت كمي با ما بساز امشب
بدين دنياي غرق شادي و ماتم چه سود از غم؟
بيا با ما به شادي در ركاب چنگ و ساز امشب
به (مِي) رنگين كن آن لب هاي غرق خون و آتش را
كه با پاي خود آمد صيد ، در چنگال باز امشب
طراوت مي دهد جان را نسيم عطرگيسويت
تو هم با جام لب هايت ، فقيري را نواز امشب
شكستم در هواي تو ببار اي آسمان عشق
كه در جسمم نميگنجد نشيبي را فراز امشب
شاعر محمد كاظم
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو