ضرب المثل هم برای درد ما دوا نشد
سالها صبر کردیم و قوره ای حلوا نشد
سالها صبر کردیم و قوره ای حلوا نشد
از گوش تیز موشها هراس سنگین داریم
از بیم موش دیوار ،دلها هرگز هم اوا نشد
از وحشت بر باد دادن سرهای سبز خود
لبها برای گفتن حرفهای سرخ، از هم وا نشد
حیای گربه های ملوس مهم است ولی
چشم به روی دیگ بزرگان بستن، تقوا نشد
از کفش بزرگترها پای خود را میاوریم بیرون
پاها هرگز از گلیم، درازتر و بی پروا نشد
شاید ضرب المثل امد تا مردم را فریب دهد
از این رهگذر تا کنون کسی با نوا نشد
شاعر محمد قزوینی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو