فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد علی جعفریان – نجوای آیینه ها

نجوای آیینه

…و مثل همیشه دلم روشن است
که نجوای آیینه ها با من است

به امید یاری که آید ز ره
چراغ دلم تا سحر روشن است

دلم زان دهد عطر وبوی تو را
که دستان سبزت مرا مأمن است

فدای تو جانی که از آن توست
و جسمی که محصورپیراهن است

دو چشم همه مرد و زن در پی ات
دو فانوس روشن به هر برزن است

فدای دو چشمی که می خواندم
به پاس نگا هـــــی که بر روزن است

نموده فراقت مرا بی شکیب
بدانسان که گریان مرا د شــــــــمن اسـت

بیا تا خدایی شود عالمی
وگرنه جهان ملک اهــــــــــــــــر یمن است

26/11/1378

شاعر محمد علی جعفریان

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو