به دور باغ عشقم …
به دور باغ عشقم چينه با قي است
حديثِ غربتِ آيينه با قي است
زخاطر كي رود سهرابِ مظلوم؟
به رستم گو غم تهمينه باقي است!
غم شيدايي ما را چه داند
كسي كو در لفاف كينه باقي است
خزان غارتگر گلهاي عشق است
ازآن غافل بود سبزينه باقي است
به شيرين گو مكن عاشق فراموش
به دستِ كوهكن تا پينه باقي است
ز تاريخ وداع غم چه داني
نكوچد تا نفس در سينه باقي است
دل ودين را فداي عشق كردم
به صوفي همچنان پشمينه باقي است
كه را خواهد فريبد زاهد امروز
به ديوان عمل پيشينه باقي است
به مستي سر گراني مي كند عشق
هنوزش عادتِ ديرينه باقي است
من وياران به يادت ميگساريم
اگرچه غايبي!كابينه باقي است
به جاءَ َالحق فقط دل بسته عاشق
كه تنها دولتِ آدينه باقي است
محمدعلي جعفريان(عاشق)-1372
شاعر محمد علی جعفریان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو