فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد عسگری – خبری نیست

در زندگی ام از غم پنهان خبری نیست
باور نکن از فصل زمستان خبری نیست!

من ماندم و چشمان تو در سردی دلها
یخ زد دل من جز غم و زندان خبری نیست

اینجا منم و قاب نگاهی که ندارم
جز خاطره ی خنده و دندان خبری نیست

یک عمر من و سادگی و عشق تو افسوس
در شهر بجز بازیِ رندان خبری نیست

خوش باش که ما در غم تو خانه خرابیم
جز بلبل محزون به گلستان خبری نیست

دل پر شده از عشق تو ای یار کجایی
در سینه بجز حال پریشان خبری نیست

من کافر چشمان تو گشتم تو کجایی
در شهر من از حرز مسلمان خبری نیست

گر صبر کنی قصه ی ما هم به سر آید
اینجا بجز از خانه ی ویران خبری نیست

من شاعر و تو مطلعِ این دفتر شعری
غیر از منِ رسوای غزلخوان خبری نیست

#محمد_عسگری


شاعر محمد عسگری

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو