فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد شمس باروق – می روم


بار دگر به دیدار آن یار آشنا می روم

دل بریده از جهان آزاد و رها می روم

زین همه جور وجفا از زمین فراریم

به پابوسی مظهر مهر و وفا می روم

وقت سفر، دست ها خالی دل پر امید

یک دنیا درد وغم به امید شفا می روم

می روم از آن گلزارپر گل گلی بر چینم

به یادت موکب به موکب با صفا می روم

مسافرم کز کاروان عشق جا مانده ام

با پای پیاده ذکر بر لب تا نینوا می روم

یاران حرم بر سرگلدسته ها غرق خون

به قصد نماز حاجت تا حشر بر پا میروم

فریاد بر لبم ناله هایم از عجز نیست

بوسه بردستان ، خاک مطلا می روم

با ملایک هم رهم سینه مالامال عشق

بحر معراج حسین بر عرش اعلا می روم

نامه دلدادگان را بر سینه ام جا داده‌ام

طومار خون بر سر سجاده به امضا میروم

من تربیت یافته درس مکتب ولایتیم

عاشقانه در رکاب آل طاها می روم

دیده ام شهادت یاران بر چشم خود

پیاده به سوگ سر بریده از قفا می روم

داغ حسین شراره غم میزند بر دلم

اینک لبیک با عرشیان به غوغا می روم

من از غم هجر یار به دنبال کوچ غریب

بحر شهادت شکوه به عباس تمنا می روم

کیست چشمه جدا شده از کوثر بهشت

لب تشنه به گلشن زهرا به تماشا می روم

عطر ولایت پیچیده در لاله گون وطنم

نور محبت ال طاهادمیده بر دلها می روم

شور عشقی دگر در خاک عراق بر پا شده

دوش بر دوش یاران به دشت بلا می روم


شاعر محمد شمس باروق

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو