من از تصویر مادر زن هراسانم به قرآن که…
و او را دشمنی خون خوار می دانم به قرآن که..
و او را دشمنی خون خوار می دانم به قرآن که..
اگر حتی صدایِ پایِ او را بشنوم از دور
نماز وحشت و آیات، می خوانم به قرآن که..
مرا از موج دریا هیچ ترسی نیست معمولا
چرا که من خودم داماد طوفانم به قرآن که…
پس از یک هفته عشق و عاشقی فهمیده ام حالا
گروگانم گروگانم گروگانم به قرآن که…
زمان خربزه خوردن دلم خوش بود، صد افسوس
و حالا پای کار خویش لرزانم به قرآن که…
من از اخلاق مادر زن نپرسیدم زمان عقد
و حالا هم پشیمانم پشیمانم به قرآن که…
به پاس همسرغمخوار و گل رویی که دارم من
اسیر خار بی رحم مغیلانم به قرآن که…
تحمل میکنم تنها به عشق همسر خوبم
و خوشحال از مصیبت های زندانم به قرآن که…
و لطفا حرف هایم را کسی جایی نگوید چون
من از تصویر مادر زن هراسانم به قرآن که…
شاعر محمد رضا شارکی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو