فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

محمد رضا اشجار – آمدی


آمدی از تو چه پنهان دلم آرام گرفت
لحظه ای که نظرت را رخ این بام گرفت

آمدی واژه به واژه پی هم جور شد و
چشمت افتاد به شعرم که غزل نام گرفت

مرد مرده سر ذوق آمد و از گور گریخت
نفسی تازه شد انگار که جان وام گرفت

شعر نو گفته ی نو حرف نو آمد به میان
با همان لحن کهن “جام پس از جام” گرفت

مرز جغرافی من را تو بلد بودی که
طالبانت به شبی آمد و دنیام گرفت

آمدی ولوله شد رود و به آشوب افتاد
مثل یک قسمت اروند که صدام گرفت

باز هم با همه ی جلوه ی ویرانگری ات
آمدی از تو چه پنهان دلم آرام گرفت

پانزدهم آبان ماه نود و شش

شاعر محمد رضا اشجار

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو