یکبار دگر فاجعه را تاب بیاور
خشکیده نگاهم به رهت آب بیاور
خشکیده نگاهم به رهت آب بیاور
تلخ است نگاهی که به حرمان گره خورده
طعم خوش یک بوسه ی شاداب بیاور
از تنگ خیالت سر بیرون زدنم نیست
یک ماهی دیوانه ی سیراب بیاور
جرم است اگر لمس تو را خواب ببینم
چشمان ورم کرده ی بی خواب بیاور
بعد از تو مثل ها سخن تازه ندارند
بگشای لب و قصه ی نایاب بیاور
هر بیت غزل صحنه ی تکراری هجران
برگرد کمی قافیه ی ناب بیاور
دلشاد کن این مرغک پابند قفس را
نیلوفری از گوشه ی مرداب بیاور
شب آمد و رفتی و سپردم به دل خویش
یکبار دگر فاجعه را تاب بیاور
محمد رستمی
شاعر محمد رستمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو