فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

محمد جلایی – گس طعم آخرش بود

در قلب خسته ی من ، مهری دگر نمانده
شب زنده و غمینم ، مرغ سحر نخوانده

دل بسته ام به مهرت ، با اشتیاق ، هرچند
حتما نشان عشقی، ما را به هم رسانده

درگیر لحظه هایم ، شاید رسم به مقصد
این کوله بار دردم ، عمری مرا دوانده

با اعتقاد راسخ ، عمری به نیک عامل
حالا چرا دو چشمت ، ما را زمین نشانده؟

دنبال ذره ای مهر ، دنیا رو گشتم اما
از راه راست ما را، بیراهه ای کشانده

تنهاست لحظه هایم ، از مهربانی تو
گس طعم آخرش بود، دنیا به من چشانده

بهمن۹۵
محمد جلائی_____________دفتر اشک الماس

شاعر محمد جلایی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو