محمد بابایی چگینی – تقدیم به روح شهید فرشاد رمزی

روزی گذشت چشم،از چهارراه بنیاد شهید
نوشته ای دید بزرگ که بود،در یاد شهید

نوشته بودند،جوان ناکام و حیرت مرا گرفت
آنگونه گرفت که گویی،شنیده ام فریاد شهید

لبخند از اشتباه یا شیون از جفا،چه باید کرد؟
برادرم فرشاد،چرا نفهمیدند چه بود اعتقاد شهید

پیش از شهادتت،به کام خویش رسیده ای شما
به کامی جدا ز فهم عام که بود اجر اعتماد شهید

من از کام شهیدان ندانستم،ولی به شکر خدا
عطری ز دست شما بدیدم چو بوی نماد شهید

ای کاش خدا مرا ببخشد آری،به اعتبار شهید
ای کاش نمی دید دلخوش جفا بر اعتقاد شهید

توضیحات:این شعر در مورخ۲۱تیر۹۶ و پس از دیدن بیلبوردی واقع در اول چهار راه«بنیاد شهید»شهرم قزوین سروده شده است،
و آن کلمه «جوان ناکام»که خانواده داغدار این شهید اسلام یا دیگران در زیر بیلبورد نوشته اند باعث سرودن این شعر شده است.