ای آسمان آبی ، بالا ترین هویدا
باران ببار ای ابر ، بر حال زار دنیا
ای پرستاره در دل ، لیکن تو بی ستاره
خورشید و ماه ای دل دارد نشان فردا
این برگ های سبز و این شاخه های آزاد
چون دست های محتاج سوی خدای یکتا
گل های زرد و قرمز ، خوش عطر و نقش زیبا
هر یک ز دست خالق دارند یک معمّا
بوی خوش چمنزار ، بوی صفای هستی
خوش نغمهٔ پرستو ، پرواز پر ز معنا
عشق درون رود و جریان بی توقف
این غنچه های زیبا چون ما شود شکوفا
بی رنگی سپیدار ، سرخی و زردی توت
سبز چهار فصل کاج در سرد و گرما
گرمای زرد خورشید ، بی مانندی ماه
صد ها فلک ، ستاره ، کوه و کویر و دریا
هر چیز دوست دارم در این بهشت بی مثل
هر چیز نیک خواهی کرده خدای بر پا
در باغ عشق خالق پرسه زدن چه حالی است
پرواز در هوایش ، غرقه در او تماشا
هر یک دلا نشانی از آیت خدایی است
جاوید باغ جنت ، فانی است باغ دنیا
در پشت درب این باغ صد ها « محبّ » نشسته
گیتی همه چو مجنون اما خدا چو لیلا
باران ببار ای ابر ، بر حال زار دنیا
ای پرستاره در دل ، لیکن تو بی ستاره
خورشید و ماه ای دل دارد نشان فردا
این برگ های سبز و این شاخه های آزاد
چون دست های محتاج سوی خدای یکتا
گل های زرد و قرمز ، خوش عطر و نقش زیبا
هر یک ز دست خالق دارند یک معمّا
بوی خوش چمنزار ، بوی صفای هستی
خوش نغمهٔ پرستو ، پرواز پر ز معنا
عشق درون رود و جریان بی توقف
این غنچه های زیبا چون ما شود شکوفا
بی رنگی سپیدار ، سرخی و زردی توت
سبز چهار فصل کاج در سرد و گرما
گرمای زرد خورشید ، بی مانندی ماه
صد ها فلک ، ستاره ، کوه و کویر و دریا
هر چیز دوست دارم در این بهشت بی مثل
هر چیز نیک خواهی کرده خدای بر پا
در باغ عشق خالق پرسه زدن چه حالی است
پرواز در هوایش ، غرقه در او تماشا
هر یک دلا نشانی از آیت خدایی است
جاوید باغ جنت ، فانی است باغ دنیا
در پشت درب این باغ صد ها « محبّ » نشسته
گیتی همه چو مجنون اما خدا چو لیلا
شاعر محمدعلی اکبری شعرباف(تخلص:محب)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو