زندگینامه
محمدرضا شفیعی کدکنی درنوزده مهر ۱۳۱۸ در کدکن از توابع تربت حیدریه در خراسان به دنیا آمد. شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود(که آخوندی فرزانه بود) و مرحوم ادیب نیشابوری دوم به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت (در هفت سالگی تمام الفیه ابن مالک را از حفظ بود)و فقه، کلام و اصول را در نزد آیت الله شیخ هاشم قزوینی فرا گرفت اما پس از مرگ شیخ هاشم قزوینی(معروف به فقیه آزادگان) نا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد ایت الله میلانی خواند و در این دوره با آیت الله سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی همدرس بود. او به پیشنهاد مرحوم دکتر علی اکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نام نویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکدهٔ ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
او از سال ۱۳۴۸ تا کنون(۱۳۹۱) بنا به در خواست دانشگاه تهران استاد دانشگاه تهران است و بدیع الزمان فروزانفر زیر برگهٔ پیشنهاد استخدام وی نوشت احترامیست به فضیلت، او از جمله دوستان نزدیک مهدی اخوان ثالث شاعر خراسانی به شمار میرود و دلبستگی خود را به اشعار وی پنهان نمیکرد.
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸ تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد. این سفر بازتاب وسیعی درمطبوعات ایران داشت. او برای استفاده از یک فرصت مطالعاتی به موسسه مطالعات پیشرفتهٔ پرینستون رفت تا در باب تاریخ و تطور فرقهٔ کرامیه تحقیق کند و پس از ۹ ماه دوری از وطن به ایران بازگشت و پس از بازگشت به ایران بر سر کرسی تدریس خود در دانشگاه تهران حاضر شد.
کتابها واشعار
شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی دانست. او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب میدهد و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده نمایانده، دلبستگی و گرایش فراوان به آیین وفرهنگ ایرانی و بخصوص خراسان را نشان میدهد.
تصحیحات او نمونهٔ اعلای تصحیح انتقادی متن است، اسرار التوحید، مصیبت نامه، الاهی نامه، منطق الطیر، اسرار نامه، مقامات و حالات ابوسعید، نوشته بر دریا (مقامات ابوالحسن خرقانی)، مرموزات اسدی در مرموزات داوودی، بهترین نمونههای تصحیح انتقادی متن در ادبیات فارسی هستند.
او از تنها محققین تاریخ و ادب فارسی است که به تاریخ کرامیه پرداخته و کتابی منقح در این باب فراهم کردهاست، که به زودی از سوی نشر سخن چاپ خواهد شد.
کتابهای دیگر او مثل موسیقی شعر، صور خیال، ادوار شعر فارسی، زمینههای اجتماعی شعر فارسی، از جامی تا روزگار ما امروزه از کتابهای کلاسیک نقد ادبی محسوب میشوند و خواندن آن برای هر دانشجوی علاقه مند به نقد ادبی و نظریه ادبیات واجب است.
او علاقه مند به شعر فارسی است و علاقهٔ او به عرفان و نقد ادبی هم از همین جا نشات میگیرد.
بررسی آثار
شفیعی کدکنی را باید در زمره شاعران اجتماعی دانستنیازمند منبع. او در اشعار خود تصویری از جامعه ایرانی در دههٔ ۴۰ و ۵۰ خورشیدی را بازتاب میدهد و با رمز و کنایه آن دوران را به خواننده نمایانده، دلبستگی و گرایش فراوان به آیین وفرهنگ ایرانی و بخصوص خراسان را نشان میدهد.
تصحیحات او نمونهٔ اعلای تصحیح انتقادی متن است، اسرار التوحید، مصیبت نامه، الاهی نامه، منطق الطیر، اسرار نامه، مقامات و حالات ابوسعید، نوشته بر دریا (مقامات ابوالحسن خرقانی)، مرموزات اسدی در مرموزات داوودی، بهترین نمونههای تصحیح انتقادی متن در ادبیات فارسی هستند.
او از تنها محققین تاریخ و ادب فارسی است که به تاریخ کرامیه پرداخته و کتابی منقح در این باب فراهم کردهاست، که به زودی از سوی نشر سخن چاپ خواهد شد.
کتابهای دیگر او مثل موسیقی شعر، صور خیال، ادوار شعر فارسی، زمینههای اجتماعی شعر فارسی، از جامی تا روزگار ما امروزه از کتابهای کلاسیک نقد ادبی محسوب میشوند و خواندن آن برای هر دانشجوی علاقه مند به نقد ادبی و نظریه ادبیات واجب است.
او علاقه مند به شعر فارسی است و علاقهٔ او به عرفان و نقد ادبی هم از همین جا نشات میگیرد.
اندیشهها
گرایشهای فرمالیسنی
شفیعی کدکنی گرایشی بارز به صورتگرایی با مبانی فرمالیسم روسی دارد. کتابهای «صور خیال در شعر فارسی» و «موسیقی شعر» و «بیدل شاعر آینهها» و نیز بسیاری از مقالات وی مانند «جادوی مجاورت»و «ساختار ساختارها» صبغه و بنمایهٔ فرمالیستی دارد. تعریف وی از شعر به «رستاخیز زبان» ترجمهٔ دیدگاه فرمالیستهای روس است. همچنین اصطلاحات فرمالیستی «پیرنگ»، «آشناییزدایی»، «عنصر مسلط» از نمونهٔ مواضع رویکرد وی به فرمالیسم است.
تاریخگرایی در ادبیات
شفیعی کدکنی از سالهای ۱۳۶۰ به بعد یه پژوهش در تاریخ با رویکرد تصحیح متون ادبیات عرفانی روی آورد. او معتقد است حرکت به سوی مدرنیته بدون شناخت سنت دشوار است. تاریخگرایی وی هر چند پشتوانهٔ تئوریک مشخصی ندارد اما سخت پایبند مستندسازی با متون تاریخی است.
ریشههای شعر معاصر
شفیعی معتقد است که تحولات شعر معاصر فارسی تابعی از متغیر ترجمهاست. این نظرگاه بنیاد کتاب اخیر وی “با چراغ و آینه، در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران” را شکل دادهاست. برخی دیدگاههای وی در این کتاب مورد انتقاد برخی از منتقدان قرار گرفته است
نظر شفیعی کدکنی درباره شاملو
محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب با چراغ و آینه؛ در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران نظر خود را درباره احمد شاملو چنین بیان میکند: حق این است که شاملو را برای نسل جوان امروز باید «تجزیه» و «تحلیل» کرد. ممکن است در این تجزیه خیلی از محسنات او تبدیل به نقاط ضعف شود ولی به هر حال، از این کار گریزی نیست. این کار را آیندگان با بی رحمی خواهند کرد. اگر جوانان امروز بدانند که شخصیت ادبی آقای شاملو چگونه تشکیل شدهاست، هرگز اینگونه عمر خود را صرف شعر، آن هم شعر اینطوری – که در روزنامهها میبینیم – نخواهند کرد. تو بهتر از هر کسی میدانی که آنچه ا. بامداد یا احمد شاملو را میسازد اگر به صد جزء تقسیم شود، پنجاه تا شصت درصدش ربطی به شعر ندارد. این شهرت و اعتبار نتیجه پنجاه شصت سال حضور مستمر در روزنامهها است. مدتی حزب توده او را بزرگ میکرد، بعد سلطنتطلبها، بعد چریکها، حالا هم ناراضیان از اوضاع کنونی. و این بزرگ کردنها به هیچ وجه صددرصد به شعر او مربوط نیست، مربوط به موقعشناسی اوست و به قول خودش – با الهام از تعبیری از مایاکوفسکی – «سفارش زمانه» را پذیرفتن. نه اخوان، نه فروغ، نه نیما، نه سپهری، هیچ کدام این طوری سفارش زمانه را نتوانستند بپذیرند. در تهران که بودم، یکی از دانشجویان علوم اجتماعی صد شماره مجله آدینه را برای یک مطالعه فرهنگی تحلیل کامپیوتری کرده بود. میگفت: در این صد شماره، در تمام شمارهها – جز چند مورد استثنایی – نام شاملو آمدهاست و در تمام موارد با القابی از نوع «شاعر بزرگ میهن ما» «شاعر بیهمتای»… عناوینی که الآن به یادم نمانده و راست میگفت. عکسها و تفضیلات و اخبار درباره او. اما در همین صد شماره اسم نیما و اخوان و فروغ فقط نیما و اخوان و فروغ هستند بدون هیچگونه صفت و به قول فرنگیها اپیتتی epithet اما او همیشه با عنوان شاعر بزرگ قرن، شاعر بزرگ میهن مان و… پنجاه سال شب و روز، در وسیعترین نشریههای سیاسی و فرهنگی، درباره شاطر عباس صبوحی اگر تبلیغ شده بود حالا جایزه نوبل را به اولاد و احفاد شاطر عباس میدادند، شاملو که جای خود دارد. منبع: با چراغ و آینه؛ در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران. نوشته محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران، نشر سخن / ۱۳۹۰ / صفحه 526.
نمونه اشعار
شعر سفر به خیر که از مجموعه در کوچه باغهای نشابور گزیده شدهاست:
به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
– دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟
– همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان؟
– به هر آن کجا که باشد
به جز این سرا، سرایم
– سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران
برسان سلام ما را