حالاکه جنس اشک و آهم فرق دارد
یعنی دگر نوع نگاهم فرق دارد
گور رفاقت ها و لاف مهربانی
راه غرییی هست راهم ، فرق دارد
جای گلو این بار بغضم درقلم هست
با رنگ خون مشق سیاهم فرق دارد
حواو شیطان دستشان در دست هم رفت
اینبار من عذر گناهم فرق دارد!
مثل زلیخا بی حیاتر باش بدنیست
من یوسفی هستم که چاهم فرق دارد
یعنی چه باید شعر در دلها بپوسد؟
تو، نیستم من، اشتباهم فرق دارد
هر واژه ام آغشته شد با تلخکامی
لبخند زرد گاه گاهم فرق دارد
هرجا خلاف آب رفتم نور دیدم
رفتار هر دیوانه با هم فرق دارد
اصلا به من چه عاشقی ، لب ، بوسه ، آغوش؟
اصلا به تو چه بوسه گاهم فرق دارد؟
دیوار محکوم شکیبایی ست با من
دیدی چه اندازه پناهم فرق دارد؟
باید دو فنجان ابر پاییزی بنوشم
وقتی غزل باشد گواهم ، فرق دارد
من امتحان پس داده ام در سوختن ها
من شاعرم راه تباهم فرق دارد
۲۹تیر۹۶گیلان
شاعر مجید مبلّغ ناصری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو