فضای برکه پراز ظلمت و سیاهی ها
دوباره حسرت ماه ست و مرگ ماهی ها
دوباره حسرت ماه ست و مرگ ماهی ها
نشسته ای به تماشا که مرگ من برسد؟!
هزار مرتبه مردم در این تباهی ها
ببین چگونه به عمق غزل فرو رفتم
من از تبار منزوی ام ، تیره ی پناهی ها
زدم به شعله دلم را برای خود سوزی
نوا و ناله ی نی میدهد گواهی ها
بغل بغل گل نیلوفرم در آتش جهل
که پیشه ام شده تکرار اشتباهی ها
در این زمانه همیشه به تیررس بودن
سزای لطف و صفا هست وبیگناهی ها
سرم به پنبه بریدند و روضه ام خواندند
طریق جالبی از نوع باج خواهی ها
یزد ۱۷خرداد ۹۶
شاعر مجید مبلّغ ناصری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو