فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

مجید شفق – شعر دل انگیز

شعر دل انگیز !

در زندگی از عمر ماچیزی نماندست
بوی بهار و رنگ پاییزی نماندست

بر شاخسار باغها؛ برگی نروید
دربوستان؛ مرغ شباویزی نماندست

هرچه سرایم ذکری از رنج و عذابست
در دفترم ؛ شعر دل انگیزی نماندست

بر گردن ایام غیر از طوق اندوه
بردیده ی من ؛ گردن آویزی نما ندست

زین پیشتر باغ و بهاران بود و یاری
یار و بهار و باغ گل بیزی نماندست

دهقان پیری با غم و اندوه می گفت
بار وبری دیگر به پالیزی نماندست

نقشی ز خسرو روی کوه بیستون نیست
وان ماجرای تلخِ شبدیزی نماندست

نامی ز بزم مطربِ نامی ؛ نکیسا
با آن همه شور و دلاویزی نماندست

خمخانه ها پُر بود و ساغر ها لبالب
میخانه ای و جامِ لب ریزی نماندست

دنیا همان دنیاست ؛ اما در دل من
از دست غم جز دشنه ی تیزی نماندست

غزل از _ مجید شفق


شاعر مجید شفق

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو