فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

مجید رستملو(رُهام) – غزل ۱۴۸

#غزل۱۴۸

ای دوست مارا به قصد کشتن کمرنبند
بگذار تامن بیایم و عزم سفر نبند

دل ما بین ،چون شمع می سوزد
بر ما نگر و دل به یار دگر نبند

ما که از سر زلف تو تاب خوردیم
این پای شکسته و پای ما در نبند

آنچه عاشق بود دادی جدایی
فریادها را دریاب و دَر نبند

بارها به دل گفتم که دل مبند
دل به این عشق بیدادگر نبند

باغبان راه نداد بلبل به پای گل
ای باغبان ، بروی بلبل در نبند

این دل در هوایت پر می کشد
دل را ، بال نسوزان و پر نبند

این شب را سحر نباشد رهام
با شبش بساز ودل بر سحر نبند

#مجید_رستملو
#رهام
.

شاعر مجید رستملو(رُهام)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو