فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

مجیدسمیعی – زلزله کرمانشاه

زمین لرزید و سقف آسمان ریخت

مرا از دار تنگ درد آویخت

گرفته بغض سنگین راه فریاد

از این دردی که آمد می کنم داد

نمانده آجری بر روی دیوار

عزیزانم همه در زیر آوار

پناهی نیست در این بی پناهی

مرا دریاب معبودم الهی

همه رفتند سوی یار باقی

مرا حال خراب و چشم،ساقی

فقط عکسی به جا ماند ونگاهی

مرا هر لحظه ای، آهی و آهی

درون چادری اطراق کردم

خودم را با پتویی چاق کردم

هنوز از شهر ما سرما نرفته

به پای یخ زده گرما نرفته

هنوزم یاد خانه خاطرم هست

زمانه آن خوشی ها را به من بست

چراغی میکنم روشن به یادش

که برگردم دوباره در خیالش

دوباره خانه ای میسازم از نو

به غم ها گویم از این خانه در رو

یکی دست مرا محکم بگیرد

که امّیدم در این سرما نمیرد

یکی خشتی بیارد تا بسازم

در این پیکار با سختی نبازم

شاعر مجیدسمیعی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو