فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 18 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

مجتبی خومحمدی – پاسبانی

امشب اینجا زاغه را او پاسبانی میکند
گربه ای با خنده هی جفتک پرانی می کند

آن یکی آنجا به دور آن دکل می چرخد و
مشتعل می گردد و هی نغمه خوانی میکند

از برای امنیت در این شب و شبهای بعد
دارد هی رزم شبانه باز خوانی می کند

گربه را گفتم که آنجا دائما جفتک پرانی میکند
خنده اش می گیرد و هی بد زبانی می کند

او چه می داند که سربازی در اینجا از چه رو
از کجا و از چه چیزی خادمانی می کند

طفلک این سرباز لال و ملتهب در زندگی
از غم معشوقه اش ،این بیت شعرش سازمانی میکند

که ای نبودن در کنارت فکر من در پاسبانی
مادرت دور از من و در کار من پا در میانی میکند

می شمارد لحظه ها را اندکی و ، با قلم زر می زند
مطمئنا در درونش دارد او خانه تکانی می کند

شعر طنزی را اگر امشب از او نشنیده اید
عفواَ کثیر ، دارد از زاغه به دقت پاسبانی می کند

شاعر مجتبی خومحمدی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو