«تبنامه هایم را بخوان بارانی ام کن»
بر شعر نابی یا غزل مهمانی ام کن
بر شعر نابی یا غزل مهمانی ام کن
امشب غزل در من دوباره جان گرفته
لبریز از شعر تر و عرفانی ام کن
قلب من اینک گشته در تسخیر چشمت
با یک نگاهی غرق در حیرانی ام کن
شورِ کلام و غمزه ی دلبر چه زیباست
با سحر و اعجازی مرا یزدانی ام کن
“می خواهم امشب تا سحرگاهان بنالم “
شوریده جانی ، عاشقی ارزانی ام کن
با هر تپش قلب من از احساس، لبریز
گاهی نگاهی بر غمِ پنهانی ام کن
من بهر دیدار تو از جانم گذشتم
همچون ذبیحِ درگهت قربانی ام کن
وقت است تا روی گل نرگس ببینم
مهمان آن ماهِ خوش کنعانی ام کن
#مجتبی_باقی
شاعر مجتبی باقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو