ماشاءالله پوردامغان اعمی – (ندای عشق )

(ندای عشق)

ندای عشق سردادم که عشقی جاودانی داد
گدای خانه اش گشتم ، مِرا تاج کیانی داد

شبی در حالت رؤیا صدایی را شنیدم من
مکان من مُنَوّر شد چو خورشید، نور ثانی داد

بگفتا بال و پَر بگشا ، بکن پرواز در رؤیا
بگفتم من ندارم بال، دوبالِ طَیِرانی داد

دو تا دستم شده بال و، به اوج آسمان رفتم
شدم مشتاق دیدارش جوابم (لَن تَرا نی) داد{ 1}

خطاکاری خود گفته، شدم معذور از درگاه
دَری از توبه بگشود و نصوحانه زمانی داد

زخود بی خود شدم وانگه رسیدم عرش اعلایش
زمین را بی بها خواندم ندای آسمانی داد

بگفت برگرد ای بنده صدایت را شنیدم من
مراد از او طلب کردم که پاداش عیانی داد

سحرگاهان به یاد او مناجاتِ سحر بودم
شنید نجوای این دل را، رهی برمن نشانی داد

مس زنگاری خود را نمودم من، جلا بخشید
ز اکسیر وجود خود طلای بس گرانی داد

از آن پس تا به این لحظه دلم مانند دریاشد
رها گشتم چواز دنیا، درعقبی کامرانی داد

به میخانه گذر کردم خمار با ده اش گشتم
ز جام اَنطَهورایی شرابی ارغوانی داد

به مسجد رو بیاوردم سجودش واجبم افتاد
نهادم سر چو برخاکش، دلم راشادمانی داد

الا ای بنده ی عاصی خدا را کن طلب از دل
ز دل یاد خدا بودم ز مهرش مهربانی داد

اگر صدها گنه کردی، نشو از درگهش نومید
زدم حلقه به درگاهش امیدی آنچنانی داد

بگفت ای سالک محزون بخوان تو( اَستَجِب اِدعون) { 2 }
همی خواندم خدای خود جوابم را به آنی داد

1_( لن ترانی )
قرآن کریم سوره اعراف آیه 143

{ وَلَمَّا جَاءَ مُوسَی لِمیقَاِتَنا وَکَلَّمَهُ رَبِّهُ قَالَ رَبِّ اَرِنی
اَنظُراِلَیکَ قَالَ لَن تَرانی ولاکِنِ اُنظُر اِلَی الجَبَلِ جَعَلَهُ دَکاً وَخَرَّ
مُوسی صَعِقاً فَلَمَّآ اَفَاَقَ قَالَ سُبحانَکَ بتُتُ اِلَیکَ وَاَنَا اَوَّلُ المُمِنِین}

1 _{ترجمه آیه} وچون قوم موسی تقاضای دیدن خدا کردند موسی با هفتاد نفر ازبزرگان قومش که انتخاب شده بودندوقت معین به میعادگاه ما آمدوخدا با وی سخن گفت موسی عرض کرد که خدایاخود را به من آشکار بنما که جمال تو را مشاهده کنم خدا در پاسخ او فرمود که مرا تا ابد نخواهی دید،ولاکن در کوه بنگراگر کوه طوربه جای خود برقرار تواند بماند،تو نیز مرا خواهی دید،
پس آنگاه که تجلی خدابرکوه تابش کرد کوه را مندک و متلاشی ساخت و موسی بیهوش افتاد سپس که به هوش آمد عرض کرد خدایا تو منزّه و برتری، به درگاه تو، توبه کردم من اوّل کسی هستم که ایمان آوردم

2 _ (وَقالَ رَبّکُم آدعُونیِ اَستَجِب لَکُم)

قرآن کریم سوره غافربخشی از آیه 60
{2} پروردگارتان فرمود مرا بخوانیدتا شما را اجابت کنم