فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

قطعه طنز/ عنوان:دکترای ادبیات

مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

یک نفر ما را صدا کرد:آی دکتر، دیگری
فکر کرد آنجا پزشکی مفت پیدا کرده است
زود گفت: آقای دکتر! آخ زانویم، سرم
درد قولنج و شکم پشت مرا تا کرده است
گوش من سنگین شده، چشمم سیاهی می رود
قرص بد هم قند خونم را مربا کرده است
یادم افتاد از رساله که دفاعش مانده است
و مرا اشکال و نقصش پیر و رسوا کرده است
تازه یاد رشته ام هم کردم، آن بی خاصیت
شعر شد رشته که خود را این وسط جا کرده است؟
الغرض، تا کم نیارم، گفتم آری دکترم
لیکن از آنسان تخصص‌ها که غوغا کرده است
شعرتان سکته نکرده تا که احیایش کنم؟
وزنتان نشکسته؟ مضمون با هزج تا کرده است؟
قافیه از دستتان دررفته جا بندازمش
یا خداناکرده شاید عیب اقوا کرده است
حافظت فالش پریده تا که برگردانمش؟
نسخه ات تصحیح طبق المثنی کرده است؟
مرد بیچاره چنان دررفت که از دست خل
جان خود برداشته، دربرده، پیدا کرده است
{قطعه طنز/ عنوان:دکترای ادبیات/ از: مهرداد نصرتی، مهرشاعر}

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران