من انقلابیم و به قدس فکر می کنم
در کربلا نشسته به قدس فکر می کنم
من راه خود به سوی رهائی گُزیده ام
از این مکان به رهائی قدس فکر می کنم
یاران عاشقم همگی بار بسته اند
من نیز در ادامه به آن فکر می کنم
در سرزمین قدس نماز، حقِ حتمی است
من هم به این نماز بجان فکر می کنم
هر کودکی که کشته شده شاهد من است
حتما به کودکی که شده بی جان فکر می کنم
عزم و اداره ی انقلابیم را ببین که من
با این اراده به چمران فکر می کنم
یادی کنم ز مطهر که فریاد می کشید
شمر زمانه را شناختم ، فکر می کنم
روح خمینی است که در من دمیده است
آن بت شکن چه گفت به آن فکر می کنم
سید علی که عَلَم را گرفت و گفت
من انقلابیم و به قدس فکر می کنم.
در کربلا نشسته به قدس فکر می کنم
من راه خود به سوی رهائی گُزیده ام
از این مکان به رهائی قدس فکر می کنم
یاران عاشقم همگی بار بسته اند
من نیز در ادامه به آن فکر می کنم
در سرزمین قدس نماز، حقِ حتمی است
من هم به این نماز بجان فکر می کنم
هر کودکی که کشته شده شاهد من است
حتما به کودکی که شده بی جان فکر می کنم
عزم و اداره ی انقلابیم را ببین که من
با این اراده به چمران فکر می کنم
یادی کنم ز مطهر که فریاد می کشید
شمر زمانه را شناختم ، فکر می کنم
روح خمینی است که در من دمیده است
آن بت شکن چه گفت به آن فکر می کنم
سید علی که عَلَم را گرفت و گفت
من انقلابیم و به قدس فکر می کنم.
شاعر قاسم رندی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو