آه ای نشسته بر دل تنگم ، خزان من
قاجار من ….دلبر ابرو کمان من
ناز تو را گران نخریدند مصریان
سی و سه پل نظاره گرت، اصفهان من
کاشان و قندهار ، سمرقند و باختر
ما زخم های کهنه به تن، همزبان من
من ماندم و خیال تو و باقی شبم
دلشوره ام …دلهره ی بی امان من
چون خواب شب که قهوه به تاراج می برد
چشمت گرفته خواب مرا ، آسمان من
بانو! به کوتهی غزل های من ببخش
هر قافیه به یاد تو ام مهربان من


