فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

فرهاد حاتمی میلانلو – قافیه ی نساز

امشب هوای شعرم ابری و سرد و خام است/یاران به دل نگیرید,مستیِ من مُدام است

یارم شبی به من گفت:ای نور هر دو دیده/عشقت به من نهان دار,ابراز آن حرام است

گفتم که این بیانت آیا دلیل دارد؟/گفتا که عشقمان چون صحرای پُر ز دام است

گفتم که دام عشقت وابستگی بیارد/گفتا بلی,همین شد;وابستگی حرام است

از آن شب کذایی باری گذشت و رد شد/هم چشم من ز رویش,هم پای او ز قلبم

ایراد بیت بالا قافیه ی نساز است/دعوای عقل و قلبم همواره ناتمام است

اکنون هوای اسفند در جستجوی دل,مُرد/آبانِ من کجایی؟این قصه ناتمام است

ای تو هوای آبان,بودی و باز رفتی/اکنون مشخصم کن مقصود تو کدام است

نقدَت به روی شعرم,وقتی که تو نمانی/این را بدان عزیزم,نقدت به من حرام است

گر قصد نقد داری اینک تو این غزل را/نزدم بمان,از آن پس نقدت به دل نِشیند

حالا که بیت بالا قافیه ای ندارد/یک نکته را بگویم,بعدَش غزل تمام است

ای طبع شاعرانه! بهمن که ماهِ غم نیست/دل,شاد دار فرهاد;این روز ها به کام است

اردیبهشتِ عاشق,کِی نزد من بیایی؟/باشد;چو گفته بودم,اینجا غزل تمام است

شاعر فرهاد حاتمی میلانلو

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو