سودا زده شد این دلم آخر به جفا رفت
سیمای تو در چشم دلم رو به قضا رفت
سیمای تو در چشم دلم رو به قضا رفت
لب ها و دهانم همه از داغ تو خشکید
با آه جگر سوز#فرشته به سما رفت
من بودم ویک جام غزل از لب لعلت
با بوسه ی لبهای تو شعرم به خطا رفت
تکرار تو و شور نفسهای تو در دل
عطر نفست روی تنم وای چرا رفت
تا بوسه زدم بر لب تو سوخت وجودم
پاسخ بده این بوسه ی من را که فنا رفت
جان بر لبم آمد همه حیران تو گشتم
شب تا به سحر ناله ی من تا به هوا رفت
اندوهِ بزرگیست تو را شوق نباشد
من سوختم وجانِ دلم رو به کما رفت
#فرشته_تشکری
شاعر فرشته تشکری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو