تو همسفر و همدم و همراه خودت باش
همراهِ مسیرِ سفرِ راهِ خودت باش
اکراه تو از خنده مگر چاره ندارد؟
با خنده به دور از غم اکراه خودت باش
ای ماه که از ماه شبم ماه تری تو
در آینه ها محو رخِ ماه خودت باش
تو ماه کسی باش که خورشید تو باشد
خورشیدات اگر نیست فریماه خودت باش
در سینه ی تو آه جگر سوزی اگر هست
در خلوت خود همدم هر آه خودت باش
بیرون بزن از فکر فرو رفتن در چاه
تو یاد به بیرون زدن از چاه خودت باش
یا تکیه به آن کن که خود آگاه تر از توست
یا تکیه گه علم خود آگاه خودت باش
تو خاک دلت فتح کن و صاحب آن شو
دور از هوس و وسوسه ی جاه خودت باش
در عشق گدائی نکن و خلوت خود را
چون کاخ گلستان بکن و شاه خودت باش
لذت ببر از آنچه که داری و هر از گاه
آگاه از آن لحظه ی ناگاه خودت باش
#فرشاد_خدائي
شاعر فرشاد خدائی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو