میروم باید کمی تنها بمانی با خودت
میتوانی لج کنی تا میتوانی با خودت
میتوانی لج کنی تا میتوانی با خودت
گفته بودی من برای خوبیَت نالایقم
پس چرا ای خوب، بد را میکشانی با خودت؟
راست میگویی بمان و جای من لذت ببر
از خودت، از آینه، از همزبانی با خودت
قلب من از انتظار مهر٘بانی خسته شد
مهر٘بان هستی تو امّا مهر٘بانی با خودت
وصلهای ناجور بود این دیو از بس دلبری
جای من همراه کن پس، دلبرانی با خودت
هر شب و روزت اگر غم بود با من،بعد ازین
جشن تنها بودنت را میهمانی با خودت
شاعر فرانک فردوسی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو