فتانه ی کشاورزی
فتانه ی کشاورزی متولد و ساکن شیراز, فوق لیسانس زیست شناسی, از سال 93 نوشتن شعررا به صورت جدی آغاز کردم.
سایه ی درد
دوباره خاطره ایی خیس روی بند لباس
دوباره سایه ی مردی نشسته توی تراس
دوباره له شده ام زیر چکمه های زمان
دوباره مستم و یک حس تلخ روی زبان
صدای زجه من زیر تیغ خودکشی است
صدای ناله ی من از هجوم ناخوشی است
نشسته چین عمیقی به روی پیشانی
شکسته صورت من زیر سم حیوانی
صدای گریه من پشت جلد تنهاییست
گلوی پاره ی من گور مرگ زیباییست
صدای ریختنم توی گوش های خزان
دوباره محو شدم پیش چشم های جهان
غرور مرده ی یک زن درون گور تنم
بلوغ مبهم و گنگی درون پیرهنم
شبیه یک جسد سرد توی یک تابوت
تمام شاهرگم سوز ترکش و باروت
دوباره خاطره ایی خیس روی بند لباس
دوباره سایه ی دردی نشسته توی تراس