قلب من آرامگاه عشق اوست
او که هرشب با دلم در گفتگوست
او که هرشب با دلم در گفتگوست
رفته یک شب از برم دنبال عشق
عشق او درمن رگ است و خون و پوست
با دلم بد کرد اما این دل بی صاحبم
مثل مجنون در پیاش در جستجوست
گشته ام رسوا و شیدا در رهش
او ولی در فکر نام و آبروست
اشک و خون هر دم ز چشمم میچکد
باز حجمی از نبودش در گلوست
خواب دیدم آمده با عشق بیتابم کند
آه تعبیر چنین رویای خوبی آرزوست
گر بیاید چون پرستو در بهار
تا ابد من حال و احوالم نکوست
پرستو نادری
۷ شهریور ماه ۱۳۹۶
۶:۰۰ صبح
شاعر فاطمه نادری \ پرستو
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو