آه این دور شدن در دل فریاد هنوز
می وزد از نفس و نغمه ی بیداد هنوز
میل چشمان تو حک مانده بر این معبد یاد
زخم بر پیکره ام شاهد میعاد هنوز
در سرت هست جوان تر شدن از منظر عشق
فصل گرمی که به تن می دهد آباد هنوز؟!
من همان منتظرم، چشم مرا باز ببین
که از این فاصله ات زنده ام ای داد هنوز
به دلم سر بزن از عشق، بخوان دفتر نبض
هر تپش با تو در آمیخته رخداد هنوز
.
– بچگیام –
.
شاعر فاطمه خجسته(بچه گیام)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو