عمریست که جز چشم تو من را اثری نیست..
از ماه به شب های من اینک خبری نیست..
از ماه به شب های من اینک خبری نیست..
در بند تو ام همچو غلامان سیه رو…
جویای فرار از قفسم..! لیک دری نیست..
اندوه که چشم منِ شیدا به تو افتاد…
آه از دل پر خون که دگر بال و پری نیست..
باران محبت هم اگر بر تنم آید….
در باغ وجودم شجر باروری نیست…
دلداده و شوریده سرم کردی و اما…
افسوس که در کار تو اما اگری نیست…
شاعر فاضل نادرپیشه
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو